حمایت از فلسطین به كدامین دلیل ؟
حمایت از فلسطین به كدامین دلیل؟
منبع: مجله پرسمان
چرا ما باید از ملت فلسطین پشتیبانی كنیم؟ آیا از جهت دینی این امر پذیرفته شده است؟
آیا كمك به مردم فلسطین خصوصا به لحاظ رویارویی آنها با اسرائیل كه از سوی امریكا حمایت میشوند، با منافع ملی ناسازگار نیست؟
آیا اگر مردم فلسطین مسلمان و یا ضد امریكا نبودند، باز ما از آنها پشتیبانی میكردیم یا آنكه حمایت ما از آنها یك اقدام سیاسی است؟
حمایت ما از مردم مظلوم فلسطین نه تنها یك حق مشروع در اسلام و حقوق بین الملل معاصر، بلكه یك وظیفه دینی، ملی و انسانی است كه در سه دلیل ریشه دارد:
1 . آموزههای دینی
2 . مقتضای منافع ملی
3 . حمایت از حقوق بشر
دلیل اول: تكلیف شرعی همه مسلمانان در حمایت از مردم و نهضت مقاومت فلسطین
یكی از وظایف شرعی غیر قابل تردید یكایك مسلمین و نیز یكی از اصول كلی سیاستخارجی دولتهای اسلامی، دفاع از امت اسلامی است . حتی حمایت از همه مظلومان و مستضعفان جهان بخشی از جهاد دفاعی و نبرد مشروع در برابر متجاوزین و ستمگران است . آیات متعدد قرآن، سنت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و معصومین (علیه السلام)، عقل و اجماع فقها و دانشمندان اسلام شناس بر این وظیفه دلالت دارند .1 . قرآن كریم
گذشته از آیاتی كه به طور عام بر جنگ بامتجاوزین دلالت دارند، (1) مانند آیاتی كه علت اجازه برای جهاد را «مظلومیت» و اخراج از كاشانه و آواره ساختن مؤمنین از وطن خود از سوی ستمگران میداند (2) و یا آیاتی كه دستور نبرد همگانی با همه دشمنان و متجاوزان به بلاد اسلامی و جامعه مؤمنین میدهد; از جمله این كه «در راه خدا بجنگید با كسانی كه با شما مسلمانان و مؤمنین میجنگند، ولی تجاوز گر نباشید كه خدا تجاوزگران را دوست ندارد» ، (3) آیات زیر به طور خاص مستند ادعای ما است:الف) «... آن كسانی كه ایمان آوردند ولی مهاجرت نكردند، هیچ گونه ولایت (دوستی و تعهدی) در برابر آنها ندارید تا زمانی كه هجرت كنند و تنها اگر در (حفظ) دین (خود) از شما یاری بطلبند، بر شما لازم است آنها را یاری كنید، جز علیه گروهی كه میان شما و آنها پیمان (ترك مخاصمه) است و خداوند به آنچه عمل میكنید بیناست .» (انفال/73) آنگاه در تعلیل لزوم دفاع مسلمین از یكدیگر و جعل ولایت میفرماید: (4) «كسانی كه كافر شدند یار و یاور و مدافعان یكدیگرند، اگر شما این دستور را انجام ندهید، فتنه و فساد عظیمی در زمین رخ میدهد .» (انفال: 73)
ب) «كسانی كه بعد از آن كه مورد ظلم قرار گرفتند، یاری بطلبند، ایرادی بر آنها نیست . ایراد و مجازات بر كسانی است كه به مردم ستم میكنند و در زمین به ناحق ظلم روا میدارند» (شوری/41، 42) ; این آیه در صورتی میتواند مستند موضوع بحث واقع شود كه «انتصار» را «یاری طلبیدن» (5) معنی كنیم .
ج) «چرا در راه خدا و (در راه) مردان و زنان و كودكان كه (به دستستمگران) تضعیف شدهاند، پیكار نمیكنید؟! همان افراد (ستمدیدهای) كه میگویند: پروردگارا! ما را از این شهر (مكه) كه اهلش ستمگرند، بیرون ببر و ازطرف خود برای ما سرپرستی قرار ده و از جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما .» (نسا/75) آن گاه در ادامه آن میفرماید: «آنان كه ایمان دارند، در راه خدا پیكار میكنند و آنها كه كافرند در راه طاغوت پیكار میكنند» (نسا/76) ; یعنی ضمن ترغیب مؤمنین به یاری مظلومین و مبارزه برای رهایی مستضعفین، آن را از مصادیق جهاد در راه خدا میداند . مؤلف كتاب «پیام قرآن» در ذیل همین آیات مینویسد: «روشن است كه جهاد برای حمایت از مظلومان و مستضعفان نیز جهاد دفاعی است، دفاع از مظلومان در برابر ظالمان» 6
د) آیاتی كه مؤمنین را برادر یكدیگر دانسته، آنها را به صلح و صفا بین یكدیگر ترغیب كرده است . هر طایفهای كه به جنگ تجاوز كارانه روی آورد، سایر مسلمین باید با آنان پیكار كند تا به فرمان خدا باز گردند . (حجرات/9، 15)
2 . سنت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و معصومین (علیه السلام)
در سنت نبوی (علیه السلام) و ائمه معصومین (علیه السلام) نیز سفارش زیادی به این امر شده است; چه این كه در اسلام، مسؤولیت مقابله با تهدید و ارعاب وظیفهای همگانی است . باید همه یكپارچه در برابر آن بایستند و با ستمگران و متجاوزان به حقوق بشر بستیزند; چنان كه دستور نورانی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) مبنی بر این كه «همواره خصم ظالم و یار و یاور مظلوم باشید» (7) پیوسته بر تارك عالم میدرخشد و بیانگر تعالی اصول حقوقی اسلام و حقانیت این نظام حقوقی است . در روایتی از پیامبر عظیم الشان اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است كه: «هر كس فریاد دادخواهی هر مظلومی (اعم از مسلمان یا غیر مسلمان) را بشنود كه مسلمین را به یاری میطلبد، اما به كمك او نشتابد مسلمان نیست . (8) و در روایت دیگر فرمود: «یاری دادن ضعیفان، بهترین و با فضیلتترین صدقهها است .» (9) براساس روایات فراوان، مسلمانان و مؤمنین برادر یكدیگر دانسته شده، (10) ، مانند روح واحدند، (11) راهنما و نگهبان و یار و غم خوار یكدیگر هستند، (12) در مقابل دیگران «ید واحدة» بوده، (13) دشمنان را از یكدیگر دفع میكنند . (14) باید به حل معضلات و گرهگشایی یكدیگر اهتمام داشته، در این راستا تلاش كنند وگرنه از زمره مسلمان واقعی خارج هستند . (15)در صحیح بخاری نیز از آن حضرت روایتشده است كه فرمود: «همه مسلمانان برادر یكدیگرند، به همدیگر ظلم نمیكنند و در مقابل دشمنان یكدیگر را رهانمیكنند و به خود وا نمیگذارند» . (16) در مسند احمد بن حنبل نیز از آن حضرت روایتشده است كه: «كه هر كس نزد او مؤمنی خوار شود ولی او را یاری نكند، در حالی كه قادر بر نصرت وی باشد، خداوند عزوجل، روز قیامت نزد تمام خلایق او را خوار خواهد ساخت» . (17)
مؤلف «فتح الباری» در شرح حدیث نبوی در دفاع از مظلوم مینویسد: «كسی كه قدرت بر نجات مظلوم دارد، بر او لازم استبه هر طریق ممكن ظلم را از او دفع كند و قصد او در دفاع، كشتن ظالم نیستبلكه مقصود، دفع ظالم است و در این صورت كه دفاع میكند، خون ظالم هدر است و فرقی نمی كند كه دفاع از خویش باشد یا از دیگری» . (18) علاوه بر آن، سنت عملی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در انعقاد پیمانهای دفاعی به عنوان یاری مظلومان - آنچنان كه در «حلف الفضول» صورت گرفت، (19) یا به عنوان «اعلام همبستگی و حمایت متقابل» آنچنان كه در پیمان با «بنی ضمرة» (20) و «خزاعه» (21) انجام شد - گواه این امر است . در پیمان جوانمردان (حلف الفضول) افراد شركت كننده، از جمله حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) سوگند یاد كردند در یاری مظلوم و مقابله با ظالم ید واحده باشند تا آن كه ظالم حق مظلوم را بپردازد و این پیمان مادامی كه دریا كنار ساحل خود را مرطوب كند (یعنی برای همیشه تاریخ) استوار است . (22) در احادیث آمده است كه «در خانه عبدالله بن جدعان شاهد پیمانی شدم كه اگر حالا (پس از بعثت) نیز مرا به آن پیمان بخوانند اجابت میكنم یعنی حالا نیز به عهد و پیمان خود وفادارم .» (23) ابن هشام نقل میكند كه آن حضرت درباره پیمان مزبور فرمود: «من حاضر نیستم پیمان خود را به هیچ وجه نقض كنم، اگرچه در مقابل آن گرانبهاترین نعمت را در اختیار من بگذارند .» (24)
3 . دلیل عقلی
در موضوع بحث ما به دو نحو میتوان به دلیل عقلی استدلال كرد:الف) همه مسلمانان، امت واحده حساب میشوند و در این صورت هر گونه ستمگری به هر كشور اسلامی یا جمعیت مسلمین، ستم به همه آنان محسوب شده، دفاع از آنان دفاع از خود قلمداد و به حكم عقل واجب میگردد . از این رو، برخی از فقها وجوب جهاد دفاعی در مقابل هجوم كفار و صهیونیستها بر كشورهای اسلامی و كشتار مردان زنان و استیلای بر اموال و هتك نوامیس و تخریب معابد و مساجد و نیز مبارزه با تسلط آنان بر كشورهای اسلامی و شؤون و فرهنگ و اقتصاد مسلمانان را یك ضرورت عقلی و شرعی میدانند . (25)
ب) دفاع از مظلوم، یكی از آموزههای فطری است كه هر عقل سلیمی آن را تایید میكند . این مساله آن قدر بدیهی است كه حتی متجاوزان نیز به بهانه یاری نمودن ملتهای ضعیف و حمایت از حقوق بشر، دستبه بزرگترین جنگها میزنند; به عبارت دیگر، دفاع از مظلوم و دشمنی با ستمگران و متجاوزان از بارزترین پسندیدههای عقلی است كه همواره در باب حسن و قبح عقلی بدان استناد میكنند .
4 . اجماع
در اظهار نظرهای فقها و اندیشمندان شیعه و سنی دیده میشود كه با تعابیر مختلف ادعای اتفاق و عدم اختلاف در اصل حكم مزبور كردهاند، كه به نقل چند نمونه از آن بسنده میكنیم:1 . امام خمینی (ره) میفرماید: «اگر كشورهای (بلاد) اسلامی و مرزهای آن را دشمنان احاطه كنند كه به واسطه آن بر اسلام و امت اسلامی بترسند، بر همه مسلمین واجب استبدون هیچ قید و شرطی، با تمام وسائلی كه در توان دارند و با جان و مال خود، از آن دفاع كنند .» (26)
2 . آیت الله شیخ محمد مهدی شمس الدین: «از مسلمات دینی، حرمتبی مبالاتی به تجاوز كفار بر مسلمین و احساس بیتفاوتی در این مساله است .» (27)
3 . دكتر محمصانی ضمن شمارش موارد جهاد دفاعی، یكی از اقسام آن را دفع تجاوز متجاوزین و ستمگران و كسانی كه مسلمین را از خانه هایشان آواره ساخته و از وطنشان اخراج كنند، آنچه برای امت فلسطین در قرن بیستم پیش آمد، دانسته و میافزاید: «جهاد در این وضعیت نه تنها جایز و مشروع، بلكه از واجبترین فرایض دینی و ملی و اجتماعی است و از مقومات و استوانههای كرامت و احترام وطن و ساكنین در آن است» . (28)
4 . عمر احمد الفرجانی: «اسلام قلمرو مكانی خاصی را برای دفاع از مظلوم معین نكرده است، هر جا كه ظلمی رخ بدهد، ولو در داخل كشورهای دیگر غیراسلامی، جهاد برای رفع ظلم از مسلمین یا غیر مسلمین مشروع است» . (29)
5 . شیخ ناصر الدین البانی نیز با صحه گذاشتن بر جهاد دفاعی علیه دشمنی كه به برخی از بلاد مسلمین حمله نموده است، مصداق بارز آن را اسرائیل غاصب دانسته، میگوید: «تمام مسلمانان در قضیه فلسطین گنهكارند، تا آن زمان كه اشغالگران صهیونیست را از سرزمین فلسطین بیرون برانند .» (30)
دلیل دوم: مقتضای منافع ملی ما پشتیبانی از مردم فلسطین و مبارزات آنان است .
منافع ملی كشورها، مهمترین پارادایم برای تصمیمگیری است . از این رو «ملت هایی كه منفعت ملی خود را نشناسند، خطر نابودی خودشان را به وجود میآورند، ملتها همانند انسانها (با درست نشناختن منافع ملی خود) میتوانند خودكشی كنند» ; (31) چه این كه سیاست در سطح جهان یعنی بررسی تلاقی یا تزاحم منافع ملی كشورها در موضوعات مختلف (32) و تعارضات بین المللی به عنوان بازتاب برخورد و تصادم منافع ملی بازیگران مختلف بین المللی است . (33) آنچنان كه «هونتزینگر» سیاستبین المللی را در واقع نظام وسیع تنظیم منافع ملی متقابل میداند . (34) منافع ملی حیاتیترین نیازهای یك دولت را شامل میشود كه در برگیرنده حفظ و بقا و استقلال، و تمامیت ارضی، امنیت و رفاه اقتصادی است . (35) «هونتزینگر» در تعریف منافع ملی میگوید: «نخستین هدفی كه هر دولت تعقیب میكند، نگهداری خویش است . هر دولتی میكوشد لااقل بقای خود را تامین كند» . (36) و نویسنده دیگری اظهار میدارد «هر واحد سیاسی جهت دفاع از موجودیت و حركتخود، منافعی را تعیین میكند و در مقام ایجاد امنیتبرای آنها برمیآید» . (37)
به نظر ما، امنیت ملی و منافع ملی ما با همه مسلمانان به ویژه ملت فلسطین گره خورده، از اینرو انجام حمایتهای اقتصادی، سیاسی و تبلیغاتی در حد وسع و توان از ملتهای مسلمان دیگر خصوصا فلسطین، نه تنها با منافع ملی ما تعارض ندارد بلكه در راستای تامین منافع ملی ایران به حساب میآید; زیرا:
اولا، منافع ملی یك كشور فقط در مرزهای جغرافیایی آن محدود نمیشود . لذا دولتها به میزان هزینه هایی كه در كشورهای دیگر میكنند، از قدرت تصمیمگیری و تاثیرگذاری بیشتری نیز در آینده آن كشور و معادلات منطقهای برخوردار میشوند . اصولا بخشی از امنیت ملی هر كشوری، در خارج از مرزهای آن كشورها تامین میشود . همچنان كه دشمنان ما در اقصی نقاط جهان پایگاه زده، موجب تهدید امنیت ملی ما و دیگر همسایگان را فراهم آورده است، ما نیز به دنبال پایگاههای امنیتی برای خود در خارج از كشور باشیم .
ثانیا، حفظ موجودیت، استقلال و تمامیت ارضی و امنیت ملی كشور كه از عناصر كلیدی و حیاتی تشكیل دهنده منافع ملی است، به صرف چنین هزینهها و كمك به ملتهایی كه در خط اول مبارزه با دشمنان ما قرار دارند، نیاز دارد . واقعیت آن است كه مردم مظلوم و مبارز فلسطین از ما نیز دفاع میكنند و ماكمترین وظیفه خود یعنی تداركات و پشتیبانی را انجام میدهیم . همان طور كه رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فرمود: «اگر صهیونیستهای افزون طلب، گرفتار انتفاضه نبودند، بدون تردید برای سیطره بر مصر و سوریه و لبنان و دیگر كشورهای خاورمیانه وارد عمل میشوند .»
هستههای مقاومت و مبارزاتی و نهضتهای آزادی بخش در سراسر جهان اسلام به عنوان یكی از مهمترین اهرمهای قدرت برای جمهوری اسلامی است كه ابر قدرتها را ترسانده موجب بازدارندگی آنها از عملی كردن نیات امپریالیستیشان میگردد و كمك به این مردم مبارز، یعنی استحكام بخشیدن به سنگرهای دفاعی خود .
آیندهنگری و تامین منافع بلند مدت خود بهترین دلیل بر انجام چنین اقداماتی است; زیرا آرمانها و اهداف توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی هرگز به فسطین محدود نبوده، بلكه آرزوی سیطره بر جهان اسلام و خصوصا ام القرای آن یعنی جمهوری اسلامی ایران را در سر میپروراند . این اعانات یكپارچگی ما را بهتر حفظ میكند و قدرت جمعی ما را بر دشمنان افزون میسازد و برای مصونیتخود ما از خطرات دشمن مفید است .
یكی از كشورهای قسم خورده علیه ایران اسرائیل است . اسرائیلیها تلاش كردند در كشورهای همسایه ما نفوذ كنند . آنان تصریح كردهاند كه ما سعی میكنیم در حیاط خلوت ایران، نفوذ كنیم . حیاط خلوت ما كشورهای همسایه ما (مثل آذربایجان، تركیه، تركمنستان، كشورهای خلیج فارس و . .). است و اسرائیلیها میخواهند، با برقراری رابطه با همسایههای ما، بر ما فشار وارد كنند . ما هم اگر قرار باشد اقدام متقابل انجام دهیم و توازنی بین امكانات ما و دسترسیهای اسرائیل فراهم باشد، حتما باید با كشورهایی كه با اسرائیل هم مرزند، رابطه داشته باشیم . بنابراین با لبنان و سوریه - به عنوان دو كشور هم مرز اسرائیل - رابطه استراتژیك داریم و این در حقیقتیك كمك بزرگ به حفظ امنیت ملی ما است . سوریه متحد ما است و در لبنان حزب الله و دولت متحد ما هستند و اینها در كنار مرز اسرائیل قرار دارند . اگر اسرائیلیها در آذربایجان و تركمنستان نفوذ كنند، یكی از اهدافشان فشار آوردن بر ایران است و ما هم باید كار متقابل انجام دهیم تا توازن منطقهای به وجود آید . بسیای از موارد امنیت كشورها، در سایه توازن استراتژیكی بین نیروهای مختلف با عوامل ایجاد كننده قدرت در منطقه حاصل میشود . اگر اسرائیلیها بیایند و در جای جای كشورهای همسایه نفوذ كنند، به این معنا است كه هر وقتخواستند، میتوانند بر ما فشار آورند و ما وسیله متناسب و متفاوتی برای خنثا كردن فشار آنها نداریم .
دلیل سوم: وظیفه انسانی ما و همه مردم آزاده جهان در پشتیبانی از مردم مظلوم فلسطین
حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان جاهلیت عرب و قبل از ظهور اسلام پیمان مقدس یاری ستمدیگان به نام «حلف الفضول» را امضا كرد . واضح است كه آن حضرت این عمل را به عنوان یك انسان آزاده انجام داد نه به عنوان پیامبر خدا . آنگاه حضرت پس از مبعوث شدن به پیامبری نیز فرمود تا همیشه تاریخ بر این پیمان پایبندم . چه این كه روح حاكم بر این پیمان، دفاع از مظلوم بود كه پس از بعثت نیز جزو دستورات و جهتگیریهای اسلامی در امور سیاسی و اجتماعی تثبیتشد . دكتر صبحی محمصانی در تحلیلی مینویسد:
«روابط اجتماعی در سطح خرد و كلان مبتنی بر عدل و همكاری برای وصول به این هدف و نیز مبتنی بر جلوگیری از ظلم و تخلف است . قرآن كریم در آیات متعددی، از جمله در آیه 2 سوره مائده، آیه 75 سوره نساء و آیه 251 سوره بقره، به انجام این واجب دستور میدهد . منشا وجوب همكاری و تعاون در مبارزه با ظلم و فساد در زمین، اخوت و برادری انسانی و نیز همبستگی و تعهد اجتماعی لازم بین بشر است . پس هر تجاوزی بر هر یك از ابنای بشر به عنوان تجاوز به همه آنان قلمداد میشود، چنان كه در آیه 32 سوره مائده بدان اشاره نموده است . جهاد دفاع از عدل و جلوگیری از ظلم، فقط د رمورد ظلم بر دولت اسلامی مشروع نیست، بلكه دفاع ا زهر دولت مظلوم دیگر ولو غیر اسلامی جایز است و در صورت وجود پیمان همكاری متقابل واجب میشود .» (38)
استاد شهید علامه مطهری نیز در این زمینه میفرماید:
«هر گاه گروهی با ما نخواهد بجنگد ولی مرتكب یك ظلم فاحش نسبتبه یك عده افراد انسانها شده است و ما قدرت داریم آن انسانهای دیگری را كه تحت تجاوز قرار گرفتهاند نجات دهیم، اگر نجات ندهیم در واقع به ظلم این ظالم نسبتبه آن مظلوم كمك كردهایم . ما در جایی كه هستیم، كسی به ما تجاوزی نكرده، ولی یك عده از مردم دیگر كه ممكن است مسلمان باشند و ممكن است مسلمان هم نباشند، اگر مسلمان باشند مثل جریان فلسطینیها كه اسرائیلیها آنها را از خانه هایشان آواره كردهاند، اموالشان را بردهاند، انواع ظلمها را نسبتبه آنها مرتكب شدهاند، ولی فعلا به ما كاری ندارند، آیا برای ما جایز است كه به كمك این مظلومهای مسلمان بشتابیم برای نجات دادن آنها؟ بله، این هم جایز است، بلكه واجب است، این هم یك امر ابتدایی نیست . این هم، به كمك مظلوم شتافتن است، برای نجات دادن از دست ظلم بالخصوص كه آن مظلوم مسلمان باشد .» (39)
پینوشت:
1 . ر . ك: اصل منع توسل به زور و موارد استثنای آن در اسلام و حقوق بین الملل معاصر، سید ابراهیم حسینی، ص170و171 .
2 . حج (22): 39و40 .
3 . بقره (2): 190 .
4 . المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمدحسین طباطبایی، ج9، ص145 .
5 . المفردات فی غرایب القرآن، الراغب الاصفهانی، ص495 .
6 . پیام قرآن، ناصر مكارم شیرازی، ج10، ص358 .
7 . نهج البلاغه، تنظیم صبحی الصالح، نامه 47، ص421 . (كونا للظالم خصما و للمظلوم عونا)
8 و 9 . وسایل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعة، محمدبن الحسن الحر العاملی، ج11، ص108، باب 59، حدیث 1 . «من سمع منادیا ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم .» حدیث 2: «عونك الضعیف من افضل الصدقه» ص 559، باب 18، حدیث 3: «قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم): من اصبح لم یهتم بامر المسلمین فلیس بمسلم .»
10 . میزان الحكمة، محمد محمدی ری شهری، ج1، ص42و 43، احادیث 146و154و ج4، ص522 . حدیث 8787 .
11 . همان، ج1 . حدیث 149و ج4، حدیث 8786 .
12 . همان، ج1 . حدیث 148 .
13 . همان، ج4 . حدیث 8785 .
14 . همان .
15 . ر . ك: پاورقی 8و9 .
16 . الجهاد و القتال فی السیاسة الشرعیه، محمد حسنین هیكل، ج1، ص83 . «المسلم اخو المسلم لا یظلمه و لا یسلمه» ای «یدافع عنه و لا یسلمه عنه و لا یسلمه لمن یرید به مكروها او اعتداء» .
17 . همان، ص84 .
18 . همان، ص83و84 .
19 . همان ص718 .
20 . همان، ص703 .
21 . السیرةالنبویة، ابن هشام، ج4، ص31 - 46 .
22 . همان، ص719و720 . «فتعاقدوا و تعاهدوا بالله لیكونن یدا واحدة مع المظلوم علی الظالم حتیؤدی الیه حقه ما بل بحر صوفه» .
23 و 24 . سیره ابن هشام، ج1، ص141و142 . «لقد شهدت فی دارعبدالله بن جدعان حلفا ما احب ان لی به حمر النعم ولو ادعی به فی الاسلام لا جبت» .
25 . ر . ك: مبانی فقهی حكومت اسلامی . ص231 - 235 .
26 . تحریر الوسیله، سید روح الله الموسوی الخمینی، ج1، ص485 .
27 . جهاد الامة، محمد مهدی شمس الدین، ص336 .
28 . القانون و الملاقات الدولیة فی الاسلام، صبحی محمصانی، ص193و194 .
29 و 30 . الجهاد و القتال فی السیاسة الشرعیة، هیكل، ج1، ص591 و 594 .
31 . درآمدی بر روابط بین الملل، ژاك هونتزینگر، ترجمه عباس گواهی، ص 192 .
32 . عقل و توسعه یافتگی، محمود سریعالقلم، ص 237 .
33 . اصول سیاستخارجی و سیاستبین الملل، سید عبدالعلی قوام، ص131 .
34 . درآمدی بر روابط بین الملل، ص86 .
35 . آناتومی تعاملات نظام سیاسی و منافع ملی، سید عبدالعلی قوام، مجله سیاستخارجی، سال 8، شماره 1و2، ص1و2 .
36 . درآمدی بر روابط بینالملل، ص193 .
37 . توسعه، جهان سوم و نظام بین الملل، محمود سریع القلم، ص58 .
38 . القانون و الملاقات الدولیة فی الاسلام، ص195و196 .
39 . جهاد، مرتضی مطهری، ص29و30 .
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}